شهاب_جون من و تو نداره پول من و تو نداره اما چيزاي ديگه داره نه؟
کيارش_خب بستگي به چيزش داره ديگه خب کم چرت و پرت بگيد من خوابم مياد
کيارش رفت بالا چيزي نگذشت که بقيه هم بلند شدند و رفتند بخوابند منم رفتم اتاق کيارش کمي اضطراب داشتم اما خب به کيارش اعتماد داشتم
پيراهنشو دراورده بود و بدون پيراهن روي تخت دراز کشيده بود و دستشو هم روي سرش گذاشته بود چون تکاني نمي خورد فکر کردم خوابه لباسمو عوض کردم و ان طرف تخت دراز کشيدم و چشمامو بستم از همين جا هم بوي عطرش ديونم ميکرد يه دفعه دستاش از پشت دورم حلقه شد منم مقاومتي نکردم و به چند ثانيه نگذشت که منو تو اغوشش کشيد وشروع به بوسيدنم کرد منم ناخوداگاه همراهيش ميکردم تمام صورتمو بوسيد و به لابم رسيد و بوسيه اي طولاني روي لبام گذاشت و بعدش رفت پايين تر و به گردن و سينم رسد اما يک دفعه دست از کار کشيد و از تخت بلند شد کمي گذشت و بعد از اينکه حالش بهتر شد
کيارش_کيانا نميخوام عشقمو با هوس اشتباه بگيري پس تحمل ميکنم
دوباره روي تخت دراز کشيد و منو تو اغوشش کشيد و خوابيديم..
از زبون ترنم
از وقتي کيانا و کيارش اشتي کردند يه بار سنگيني از دوشم برداشته شد خصوصا که باباش هم راضي شد اخر هم کيانا و کيارش که شده بودند دشمن و ما خيلي تو فکر اشنيشون بوديم از ما زودتر سر و سامان گرفتند الانم که دارن لاو ميترکونن و لاس ميزنن اما خدايي هر دو مناسب هم بودند
لباسمو عوض کردم و نيم تنه اي قرمز با شلوارک قرمز پوشيدم و خودمو انداختم رو تخت گوشيمو بيرون اوردم و شروع کردم به رمان خوندن
صداي در اومد مطمئنم طرلان بيکار شده اومده سمت من
دوباره سرمو تو گوشي کردم
_رواني بيا تو
در باز شد و داخل شد نگاهش هم نکردم اخه جاي حساس رمانه بود
اين چرا کِرم ريزي نميکنه ساکته؟؟؟؟
_چي شده سايلنتي؟
سرمو بلند کردم چـــــــــــــــــي؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟ارمان بود نه طرلان
_ارم...ارما...ارمان ....تو...اينجا....
ارمان_من در زدم خودت گفتي بيا تو
_من فکر کردم طرلانه
ارمان_هيس هيچي نگو ميدونم عزيز
عزيز؟؟؟؟؟؟؟؟؟حالش خوبه؟؟؟؟؟؟
_چيزي شده؟
_اره
_چي؟
_چشمام باز شده
_خب يعني چي؟
_فهميدم يه خريت کردم
_براي همينم اومدي منو خر ميکني؟
_نه..ميدوني خريتم چيه؟
_نه هنوز علم غيب پيدا نکردم
_کاش پيدا ميکردي
_خب تو گو
_باشه يک کلام بگم؟
_دِ بگو ديگه نصفه عمرم کردي
_هنوز نصفش مونده
_پرو
_من يه خريت کردم عاشق شدم کمکم کن بهش برسم
قلبم تير کشيد خدايا نــــــــــــه
_کي هست دختره؟؟من مي شناسمش؟
هرکاري کردم صدام نلرزه نشد
_اره بهترين کسي که ميشناستش تويي
_طرلان؟
_نه
_شرا..شراره؟
_نه
_کيا هم که نيست پس کي؟
_حدس بزن
_کسيو نميشناسم ديگه نکنه ندا؟
_نچ
_پس کي؟
_خودت
_من؟؟؟؟
_اره
خدايا چي ميشنوم؟؟؟چه قدر خوش حالم
_منم خوش حالم گلم
واي خدا من فکرمو بلند گفتم؟؟؟؟؟؟ابروم رفت
_برو بيرون
_چرا؟
_برو ديگه تا ننداختمت بيرون
_الانم داري ميندازيم بيرون ديگه
_برو ديگه
_باشه هر چي شما بگين فقط صبح بهم بگو کي با خونواده بيام
_برو ديگه
_خب دارم ميرم
سريع درو پشت سرش بستم واي خدا چه قدر خوشحالم دارم ديوونه ميشم خدايا مــــــــــــــــــــرسي
رتم سر وقت گوشيم اما ديگه رمان برام مهم نبود هندزفريمو وصل کردم و اهنگ شادي گذاشتم و شروع کردم به رقص
يه ساعت رقصيدم تا بالاخره خسته شدمو خاموشش کردم و روي تخت افتادمو سريع به خواب رفتم...
------------------------------
چشمامو باز کردم تو بغل کيارش بودم ديشبم خيلي خوب خوابيدم واي که چه قدر من اين موجود دوست داشتني چشم ابيو دوست دارم
چشماشو باز کرد و لبخندي زد
_خوب خوابيدي مادمازل؟
_عالي
_پس مزدمو بده
_مزدت؟؟؟؟؟؟؟
_اره ديگه
_چي؟
_بوسم ديگه
_نميدم
_اما من ميگيرم
_نميزارم
خواستم بلند شم که دستمو گرفت و افتادم تو بغلش
_تو چرا پيرهنت تنت نيست؟
_من عادت دارم بدون پيراهن بخوابم
_اها
_بحثو عوض نکن بوسمو ميدي يا با زور بگيرم؟؟؟
_نميدم
_اها پس ميخواي با زور بگيرم؟؟؟؟؟باشه حرفي نيست
با يه حرکت سريع لباشو روي لبم گذاشت و اجازه ي هيچ گونه اعتراضي بهم نداد
گوشيش زنگ خورد
_لعنتي
از من جدا شد جواب داد
_بله؟............چـــــــــــي؟. ....غلط کرديد..........باشه .....باشه...خداحافظ
_چيزي شده؟
_نه گلم من بايد برم
_کيارش بگو چي شده؟
_چيزي نشده يه پرونده است بايد برم ببينم چيه
رفت دستشويي سريع برگشت و لباسشو پوشيد نگاهم کرد به طرفم امد و گونمو بوسيد
_نگران نباش عزيزم ميرمو زود برميگردم
_صبحانه چي؟
_بيرون يه چيزي ميخرم ميخورم فعلا
_باي
نميدونم چرا دلشوره گرفتم نکنه اتفاقي افتاده باشه؟
ابي به صورتم زدمو رفتم پيش ترنم
_سلام
_سلام خوبي؟
_چيه خندوني؟
_هيچي بابا
_من دوست خودمو ميشناسم
_داداشت ديشب ازم خواستگاري کرد
_چـــــــــــــــــــــي ؟؟چه زود ايول به داداش خودم
_داد نزن رواني
_کي مياد خواستگاري؟
_فرداشب
_بابا چه عجله اي اما عاليه خيلي خوشحال شدم
_ميدونم
طرلان_چه خبره؟مگه عروسيه ؟؟
_تو در بزني چي ميشه؟
_اتاق تو که نيست اتاق ترنمه
_بله اتاق عروس خانم
_عــــــــــــــــــروس؟
_اره
_بابا ايول اخر اين ارمانو خر کردي؟؟
شراره_خوب جمعتون جمعِ
طرلان_واي شَري تريم رفت قاتي مرغا
شراره_مرغ؟
طرلان_پ نه پ.خروس
ترنم_خفه با صداتون ميره اون طرف اقام ميشنوه
_واي اقات منو کشته
طرلان_شصت پاش تو حلقم
شراره_يه سوال
_طرلان_چي؟
_شصت پاي چپش يا پاي راستش؟
طرلان_هردو
_اخي ميخواي شهابو برات جور کنم
شراره_غلط کردي
_ اِ..صاحب داره؟
شراره_اره
ترنم_چه جورم
طرلان_ميلاد برام خوبه کاري به اقاي شراره ندارم
_پس تو هم اره؟
ترنم_مثل اينکه همهمون اره شديم خب من ميرم خونه ناسلامتي فرداشب خواستگار دارم باي
_منم ميخوام برم وايسا با هم بريم
طرلان_من با ميلاد بيام راحت ترم
_بچه پرو
شراره_خب منم با شهاب ميام
_به به خب تري تو هم با ارمان برو
_نه ديگه من با تو ميام چون تا چند روز ديگه ميشم جفت ارمان
_مردم دوست دارن منم دوست دارم...
ترنمو رسوندم خونه و خودمم رفتم خونه خودمون
نظرات شما عزیزان: